دلنوشته "شيرين مثل وقت خواب"
خدايا! کاري کن از پدر و مادرم حساب ببرم؛
انگار که پادشاهان سختگيري هستند و به آنها خوبي کنم؛
انگار که مادر مهربانشان هستم. تازه اين خوبي کردن
و حرف گوش کردن، به نظرم خيلي هم شيرين بيايد؛
شيرين، مثل خواب کسي که خيلي وقت است نخوابيده،
خوش طعم، مثل مزة آب توي دهان كسي که خيلي تشنه است؛
طوري بشود که آرزوي آنها را بيشتر از آرزوي خودم بخواهم؛
دلخوشي آنها را بيشتر از خوش بودن دل خودم بخواهم
و هر لطف کوچکي به من ميکنند، به نظرم خيلي بزرگ بيايد
و هر لطف بزرگي در حقشان ميکنم، به نظرم خيلي کوچک بيايد.
خدايا! صدايم پيش آنها آرام باشد و حرفهايم دوست داشتني باشد
و با آنها نرم و لطيف باشم و دلم پر از مهرشان باشد و دوستشان باشم و برايشان دل بسوزانم.
خدايا! به خاطر تربيت کردن من، به خاطر لطفي که به من کردند، بهشان پاداش بده.
صحیفه سجادیه-فاطمه شهیدی
+ نوشته شده در دوشنبه یکم خرداد ۱۳۹۱ ساعت 4:38 توسط الف تمجيدي
|
باهم براي بهشت...